نقل است که حضرت عیسی علیهالسلام بسیار اهل سفر، سیاحت و بیابانگردی در صحراها بودهاست؛ روزی در یکی از سفرهای تبلیغی خود برای هدایت مردم سرزمینهای مختلف، مرد کوتاه قدی با او همسفر شد. آنها روزها میرفتند و مرد از توصیهها و حکمتهای حضرت مسیح بهرهمند میشد تا به رود عریض و بزرگی رسیدند که چارهای جز عبور از آن نبود؛ عیسی بر آستانه ساحل توشه خود را به دوش گرفت و بسمالله گفت و قدم بر آب گذاشت. او به اذن خداوند بر سطح آب قدم میزد. عیسی به مرد گفت بسمالله بگو و با من همراه شو.
در میانه راه وقتی بر آب بودند، خود بزرگبینی بر مرد غالب شد و مرد کوتاهقد در دل خود گفت «او که روحالله است بر آب راه میرود؛ من هم مانند او بر آب حرکت میکنم؛ پس برتری او بر من چیست؟» در همین لحظه ناگهان زیر پای او سست شد و در آب فرو رفت؛ مرد فریاد زد کهای روحالله به فریاد من برس که هلاک شدم! حضرت مسیح دست او را گرفت و بالا کشید و از آب بیرون آورد؛ سپس رو به او فرمود: «ای کوتاه قد، تو را چه شد». مرد با شرمساری گفت وقتی راهرفتن خویش بر سطح آب را دیدم، غرور و کبر بر من غلبه کرد و با خود گفتم «عیسی بر آب گام برمیدارد و من هم گام برمیدارم؛ پس برتری او بر من چیست؟» ناگهان خداوند مرا در آب فرو برد. حضرت فرمود «تو خود را در جایگاهی که خداوند آن را برای تو قرار نداده است، قرار دادی؛ پس خداوند نیز بر تو غضب کرد و خواست تو را غرق کند!»
این حکایت تنها حکایت موجود درباره مکافات قرار دادن خود در جایگاهی که خداوند قرار دادهاست، نیست. تاریخ بنیاسرائیل مملو است از داستانها و وقایع مشابه که شخصیتی خود را در مقامی دیده که به او تعلق نداشتهاست و به زودی دچار سقوطی سخت شدهاست. از داستان غرق شدن فرعون که خود را خداوند زمین میدانست تا داستان مرگ حقارتبار نمرود بر فراز برج خویش.
حالا در آستانه میلاد حضرت عیسی مسیح خوب است که پیروان آیین مسیحیت و به خصوص حاکمان آنها با مرور وقایع تاریخ خود، این تلنگر بزرگ را به خود بزنند که دیگربار ۲۱ قرن پس از مسیح، خود را خداوند و صاحب عالم نبینند و با دسیسهچینی و توطئهگریهای مداوم، سعی در تسلط بر جهان و از بین بردن ملتها نکنند.
خدای غرقکننده مرد کوتاهقامت بنی اسرائیل و خدای غرقکننده فرعون، خدای امروز هم هست و سنتهای دیرینه او در مقابل بنیاسرائیل نشان دادهاست که اندکی پس از خودبزرگبینی و جهانخواهی قوم بنیاسرائیل، آنها به طرزی مهیب غرق میکند.
امروز پیش از آنی که باز مانند اسلاف متکبر و زیادهخواه خود به شکلی فجیع و دفعی غرق شوید، دستان خود را به دست مسیح بدهید و از داعیه خداوندگاری جهان بترسید!